چند سال پیش دهه اول محرم با یه گروه از دوستان رفتیم یکی از مناطق محروم استان کهگیلویه و بویر احمد ...من تو یه دبیرستان شبانه روزی پسرانه مستقر شدم ....اینقدر بچه ها با صفا و خالص بودن که ادم دلش نمی خواست دیگه به ریا و نفاق شهر برگرده!...نمی خوام گزارش تبلیغی بدم....معاون پرورشی مدرسه از کمبودها و کاستی های منطقشون می گفت، اینکه اصلا برای کار فرهنگی تو مدرسه ها بودجه ای وجود نداره...با هزار ذوق و شوق گفت: ولی من بیکار نشستم مثلا برای یه گروه فعال تو مدرسه
20 صابون به عنوان جایزه خریدم!!....
بنده خدا راست می گفت بچه ها کلی بابت همین جایزه هم خوشحال می شدند...
پ.ن : نعمت بیشتر = مسئولیت بیشتر....
برچسب ها :
ارسال در تاریخ چهارشنبه 90/9/2 توسط منتـــــظر بیــــــداری
نظرات شما ()